بسياري از اديان موجود در دنيا به رغم تحريفاتي که بدان مبتلا شده اند و از حقايق دور گشته اند با اين حال هنوز بخشهايي که بهره اي از حقيقت دارد در آنها يافته مي شود. منجي آخرالزمان موضوعي است که همگان بدان پرداخته اند و اوصافي را از او بيان کرده اند و او را به نامي خوانده اند ولي اگر روزي اين همه به کنار هم آيند و با هم به گفتگو پردازند مطمئنا بر آنها منکشف مي شود که همه در انتظار يک گلند و يک محبوب دوست داشتني را مي جويند.از جمله مطالبي که مي تواند اين ادعا را ثابت کند نامهايي است که براي موعود خوانده شده و لذا قسمتي از اسامي مبارک آن حضرت را که با الفاظ مختلفي در بسياري از کتب مذهبي اهل اديان و ملل مختلف جهان آمده است:
1 - «صاحب» در صحف ابراهيم(عليه السلام;)
2 - «قائم» در زبور سيزدهم;
3 - «قيدمو» در تورات به لغت ترکوم;
4 - «ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني;
5 - «مهميد آخر» در انجيل;
6 - «سروش ايزد» در زمزم زرتشت;
7 - «بهرام» در ابستاق زند و پازند;
8 - «بنده يزدان» هم در زند و پازند;
9 - «لند بطاوا» در هزار نامه هنديان;
10 - «شماخيل» در ارماطس;
11 - «خوراند» در جاويدان;
12 - «خجسته» (احمد) در کند رال فرنگيان;
13 - «خسرو» در کتاب مجوس;
14 - «ميزان الحق» در کتاب اثري پيغمبر;
15 - «پرويز» در کتاب برزين آذر فارسيان;
16 - «فردوس اکبر» در کتاب قبروس روميان;
17 - «کلمه الحق» در صحيفه آسماني;
18 - «لسان صدق» هم در صحيفه آسماني;
19 - «صمصام الاکبر» در کتاب کند رال;
20 - «بقيه الله» در کتاب دوهر;
21 - «قاطع» در کتاب قنطره;
22 - «منصور» در کتاب ديد براهمه;
23 - «ايستاده» (قائم) در کتاب شاکموني;
24 - «ويشنو» در کتاب ريگ ودا;
25 - «فرخنده» (محمد) در کتاب وشن جوک;
26 - «راهنما» (هادي و مهدي) در کتاب پاتيکل;
27 - «پسر انسان» در عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن;)
28 - «سوشيانس» در کتاب زند و هومو من يسن، از کتب زردتشيان;
29 - در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانويه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ايزد» آمده که بايد در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;
30 - «فيروز» (منصور) در کتاب شعياي پيامبر.
علاوه بر اين ها اسامي ديگري نيز براي حضرت مهدي(عليه السلام)در کتب مقدسه اهل اديان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداري نموديم.
اسامي مقدسي چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقيه الله» که در کتب مذهبي ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکري - عجل الله تعالي فرجه الشريف - است که در بيشتر روايات اسلامي، به آنها تصريح شده و ائمه معصومين(عليهم السلام) در اکثر روايات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقيه الله» ياد کرده اند. و اين خود بيانگر اين واقعيت است که موعود همه امتها و ملتها همان وجود مقدس منتظر غايب، حضرت حجت بن الحسن العسکري (عليه السلام) است.
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است.
تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.
اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:
1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.
2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.
3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.
6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7 ـ ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8 ـ اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود.
9 ـ سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.
10 ـ اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود.
11 ـ اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند.
12 ـ اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد.
13 ـ چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد.
14 ـ زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.
15 ـ قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است.
16 ـ گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند.
17 ـ گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند.
18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب هاى مقدّس خود، در انتظار مصلحى هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانى را تشکیل خواهد داد.
19 ـ یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد.
20 ـ یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدى بزرگ) ظهور مى کند و ابد الآباد در جهان حکومت مى کند، او را از اولاد حضرت اسحاق مى پندارند، در صورتى که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) قایلند ومى گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولى در اوصافش اختلاف دارند.
آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدى(علیه السلام)کاملاً تطبیق نمى کند و حتّى برخى از آنها اصلاً با مهدى موعود اسلام وفق نمى دهد. ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت مى کند و آن این که:
این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون هاى مختلف، از آینده اى درخشان و آمدن مصلحى جهانى در آخر الزمان خبر مى دهند، نشانگر این واقعیّت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحى سرچشمه گرفته است، و لکن در برخى از مناطق دور دست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلّیاتى از نویدهاى مهدى موعود و «مصلح جهانى» در میان ملّتها به جاى مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادى، خود بر اهمیّت موضوع مى افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانى را قطعى تر مى کند.
بنابراین، عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان یک عقیده عمومى است و اگر کلمه «مهدى» و واژه هاى دیگر را ـ که پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق مى کنند ـ از قالب اصطلاح اختصاصى آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانى» یا «مصلح جهانى» و یا «رهایى بخش غیبى» بنامیم، اختلاف اسمى هم رفع مى شود.
مهدى موعود(علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان
در کتابهاى مذهبى مقدّسى که در میان هندیان به عنوان کتاب هاى آسمانى شناخته شده و آورندگان این کتاب ها به عنوان پیامبر شناخته مى شوند، تصریحات زیادى به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام) و ظهور مبارک آن حضرت شده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد.
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب اوپانیشاد
در کتاب «اوپانیشاد» که یکى از کتب معتبره و از منابع هندوها به شمار مى رود، بشارت ظهور مهدى موعود(علیه السلام) چنین آمده است:
«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضاى کلّى یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدى، در حالى که شمشیر برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد ظاهر مى شود، و شریران را تماماً هلاک مى سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاکى را رجعت خواهد داد . . . این مظهر دهم در انقضاى عالم ظهور خواهد کرد».
با اندک تأملى در جملات بشارت فوق، ظاهر مى شود که مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجة بن الحسن العسکرى(علیه السلام) است; زیرا طبق روایات متواتر اسلامى آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد کرد، و تمامى جباران و ستمگران روى زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حکومت آن مظهر قدرت خداوندى، جهان، آفرینش نوینى خواهد یافت.
« مهدى(علیه السلام) بر اسب دست و پا سفیدى سوار است»
این عنوان که در دومین فراز بشارت کتاب «اوپانیشاد» آمده است، در اخبار معصومین(علیهم السلام) بدان اشاره شده که براى نمونه برخى از آنها را در اینجا مى آوریم:
در حدیثى از حضرت امیر مؤمنان على(علیه السلام) روایت شده که در مورد ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) و به هنگام حرکت آن حضرت از نجف به سوى مسجد سهله فرموده است:
«کَأنِّی بِهِ وَ قدْ عَبرَ مِنْ وادِی السّلام إلى مَسْجِدِ السَّهْلَةِ عَلى فَرَس مُحَجَّل لَهُ شِمْراخٌ یُزهِو وَ هُوَ یَدْعُو و یقول فی دعائهِ...».
«گویى او را با چشم خود مى بینم که در نزدیکى نجف از وادى السلام عبور کرده، به سوى مسجد سهله پیش مى رود در حالى که بر اسب دست و پا سفیدى سوار است که پیشانى سفید و درخشنده اى دارد، و همه درخشندگى آن را چون چراغ و ستاره مى بینند و او در آن حال دعا مى خواند . . .»
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «باسک»
در کتاب «باسک» که از کتب مقدّسه آسمانى هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) چنین آمده است.
«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر الزمان، که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد، و حق و راستى با او باشد، و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمان ها و زمین و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید».
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «پاتیکل»
در کتاب «پاتیکل» که از کتب مقدّسه هندیان مى باشد و صاحب این کتاب از اعاظم هند است و به گمان پیروانش، صاحب کتاب آسمانى است، بشارت ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) چنین آمده است:
«چون مدّت روز تمام شود، دنیاى کهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشواى بزرگ جهان که یکى «ناموس آخر الزمان» و دیگرى «صدیق اکبر».
یعنى وصى بزرگتر وى که «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملک تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خلیفه «رام» باشد، و حکم براند، و او را معجزه بسیار باشد. هر که پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند، سرخ روى باشد در نزد رام».
و دولت او بسیار کشیده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اکبر» زیاده باشد، و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریاى محیط و جزایر سراندیب و قبر بابا آدم(علیه السلام) و از جبال القمر تا شمال هیکل زهره، تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند، و بتخانه «سومنات» را خراب کند. و «جگرنات»بفرمان او به سخن آید و به خاک افتد، پس آن را بشکند و به دریاى اعظم اندازد، و هر بتى که در هر جا باشد بشکند».
از آنجا که در این بشارت، الفاظ و تعابیرى به کار رفته است که امکان دارد براى بعضى از خوانندگان نا مفهوم باشد بعضى از آنها را جهت روشن تر شدن مطلب توضیح مى دهیم:
1 ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهى، پیامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(صلى الله علیه وآله وسلم) است.
2 ـ پشن، نام هندى حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) است.
3 ـ صاحب ملک تازه، آخرین حجّت خداوند حضرت ولى عصر(علیه السلام) است و راهنما، نام مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) است که بزرگترین نماینده راهنمایان الهى و نام مقدّس وى نیز، هادى و مهدى و قائم به حق است.
4 ـ کلمه «رام» به لغت «سانسکریتى» نام اقدس حضرت احدیت (خدا) است.
5 ـ این جمله «هر که به او پناه برد، و دین پدران او اختیار کند، در نزد رام، سرخ روى باشد» صریح است در این که، حضرت مهدى(علیه السلام) جهانیان را به دین اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت مى کند.
6 ـ سومنات ـ بنا به نوشته علاّمه دهخدا، در کتاب لغت نامه بتخانه اى بوده است در «گجرات». و گویند: سلطان محمود غزنوى آن را خراب کرد، و «منات» را که از بتهاى مشهور است و در آن بتخانه بود، شکست. و گویند: این لغت هندوى است که مفرّس شده و آن نام بتى بود، و معنى ترکیبى آن «سوم، نات» است: نمونه قمر، زیرا «سوم» به لغت هندوى قمر را گویند، و نات، تعظیم است. براى اطلاع بیشتر به لغت نامه دهخدا، ماده «سومنات» مراجعه فرمایید.
7 ـ و اما «جگرنات» به لغت سانسکریتى، نام بتى است که هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.
د) بشارت ظهور حضرت بقیة اللّه(علیه السلام) در کتاب «وشن جوک»
در کتاب «جوک» که رهبر جوکیان هندو است و او را پیامبر مى دانند، در باره بشارت ظهور حضرت «بقیة الله»- ارواحنا فداه - و رجعت گروهى از اموات در دوران حکومت عدالت گستر آن حضرت، چنین آمده است:
«آخر دنیا به کسى برگردد که خدا را دوست مى دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، که در دین ها اختراع کرده و حق خدا و پیامبر را پایمال کرده اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدى را سزادهد، و یک «کرور» دولت او باشد که عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهى کنند».
دو کلمه «فرخنده» و «خجسته» در عربى به (محمّد و محمود) ترجمه مى شود و این هر دو اسم، نام مبارک حضرت مهدى- ارواحنا فداه - مى باشد، و شاید هم اشاره به «محمّد» و «احمد» باشد; زیرا در روایات اسلامى وارد شده است که حضرت مهدى- ارواحنا فداه - دو نام دارد، یکى مخفى و دیگرى ظاهر است، نامى که مخفى است «احمد» و آن که ظاهر است «محمّد» مى باشد.
هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در کتاب «دید»
در کتاب «دید» که از کتب مقدسه هندیان است بشارت ظهور مبارک حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه - چنین آمده است:
«پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخر الزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد، و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگیرد، و به دین خود در آورد، و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد، و هر چه از خدا بخواهد بر آید»
در برخى از روایات اسلامى، ائمّه معصومین(علیهم السلام) «منصور» را یکى از اسامى مبارک حضرت مهدى- ارواحنا فداه - خوانده، و آیه شریفه:
«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسرِفُ فِى القَتلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصوراً»
(هر انکه مظلوم کشته شود ما براى ولىاو حق - قصاص – قرار دادیم ،پس در کشتن اسراف نمىکند ، همانا او یارى شده است .)
را به آن حضرت تفسیر نموده اند که آن یگانه باز مانده حجج الهى، ولىّ خون مظلومان و منصور و مؤیّد من عند الله است.
و در همین رابطه در ضمن حدیثى از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:
«القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعْبِ، مُؤیَّدٌ بِالنَّصْرِ، تُطوى لَهُ الأرضُ، وَ تَظهَرُ لَهُ الکُنُوزُ، وَیبلغ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ».
«قائم ما به وسیله رعب (در دل دشمنان) یارى مى شود، و با نصرت الهى تأیید مى گردد، زمین زیر پایش پیچیده مى شود، و گنجهاى زمین براى او ظاهر مى شود، ودولت او به شرق و غرب عالم مى رسد».
و) بشارت ظهور حضرت قائم(علیه السلام) در کتاب «دادتگ»